دلایل درست ازدواج

دلایل درست ازدواج

دلایل درست ازدواج

۱٫ عشق:

روزی که دو تا انسان به مرحله عشق می رسند، می خواهند ازدواج کنند.  توجه کنید که بایستی درک درستی از عشق داشت چون ما:
یک انسان بیمار (از نظر سلامت روانی) داریم که حالتی تند و شدید را در خودش احساس می کند و آن را عشق می داند.
دوم آنکه انسانهای موجود در رابطه سالمند اما نوع ارتباط، بیمارگونه است و عشق های حاصل بیمارگونه هستند و تا حدودی شبیه اعتیاد می باشد.

بنابراین همانگونه که یک جراح مغز توانایی هایی دارد، عاشق نیز خصوصیاتی را داراست.
هرکسی عشق را به گمان خود تفسیر می کند و در دنیای علم بسیار بر روی این احساس تند و شدید مطالعه شده است و می دانیم در طول تاریخ این عشق از زمین دزدیده شده و به آسمان برده شده است و این عشقی که مفهوم انسانی دارد به یکباره جایگاه روحانی و انسانی و مذهبی پیدا کرده و غالب اوقات با واقعیات ارتباطی ندارد. و اگر هم داشته باشد به درد پسر و دختر امروزه نمیخورد.

مهم است که بدانیم علاقه ای که پسر و دختر در حالت معمولی و عادی به هم پیدا می کنند، علاقه ای است که از مرحله خوش آمدن و دوست داشتن می گذرد و بعداً به مرحله عشق می رسد.

عشق یک ظرفیت، آمادگی و یک هنر محسوب می شود. این مطلب را باید در نظر داشت که عشق بایستی در وجود فرد رشد کرده باشد تا بتوان رابطه عاشقانه برقرار کرد، مانند آنکه فرد لازم است فارسی بداند تا بتوان با او راجع به چیزی بحث کرد و در نتیجه این تصور که عشق در وجود ماست غلط است.
بنابراین آنچه که در رابطه بین زن و مرد ایجاد می شود ترشح دوپامین مغز است که احساسی تند و آتشین را در رابطه بین افراد ایجاد می کند و اگر بار اول این اتفاق بیفتد این احساس ناشی از ترشح دوپامین تا یک سال است و بعد مرتباً کاهش می یابد و در نهایت از بین میرود.

تعریف عشق آن است که عشق یک احساس و هیجانی است و این احساس و هیجان عالی نتیجه آگاهی و شناخت است.

لازم به ذکر است که این احساس یگانه و ویژه ناشی از شناخت ما را به جایی می رساند که راحتی فرد مقابل، پیشرفت او، آرامش او، کار او، سلامت او و خوشبخی او و ناراحتی او و من یکی است و دو طرفه است و هر یک از ما این احساس را داشته باشد، دیگری نیز خواهد داشت.

توجه کنید که میزان شناختی که منجر به عشق گردد حاصل از حداقل ۵۰۰ ساعت صحبت دو نفر است و در نتیجه بین دو نفر راجع به موارد بسیار زیادی بحث می شود.

همچنین توجه کنید که جواب این پرسش که من کیستم این است که من یک خبرم در خودآگاه که مقدار زیادی از انرژی روانی متوجه اوست.  بدین معنی که شما همواره از خود خبر دارید. مانند من خوشحالم. من گرسنه هستم. من خوابم میآید. من سردرد دارم و ….

روزی که شما عاشق کسی می شوید او نیز در خودآگاه شما قرار می گیرد و در نتیجه به نوعی شما همواره به او فکر می کنید که در نتیجه او نیز نه به اندازه خودتان بلکه به مقدار زیادی در خودآگاه شما جای می گیرد و در خودآگاه شما می نشیند و انرژی روانی زیادی از شما را به خود اختصاص می دهد. این حال، حال عشق است.

توجه داشته باشید در نیمی از افراد زمینه اولیه جهت رشد عشق وجود ندارد.

در بسیاری از کسانی که به دنبال عشقند، شما می توانید اختلال شخصیت مهر طلبی را مشاهده نمایید.  دلیل اصلی تلاش مهر طلب جهت یافتن عشق، خشکی وجود و عدم وجود زمینه لازم جهت بروز و پرورش این خصوصیت می باشد.
توجه کنید بارها پیش آمده وقتی از کسی می پرسید چرا عاشق همسرتان شدید به شما می گوید که مثلاً از بوی عطرش خوشم آمد یا نامش را دوست داشتم یا …  نمی تواند دلیل منطقی ناشی از شخصیت وی به شما ارائه نماید.
همچنین توجه داشته باشید که عشق در چارچوب اخلاق و عقلانیت قابل تعریف است.  یک انسان عاشق باید عاقل و با اخلاق باشد و نمی توان پذیرفت زن و مردی که در رابطه ازدواج با
دیگری هستند به هم عشق بورزند، چرا که خارج از چارچوب اخلاق خواهد بود.

۲٫ رشد و تکامل.

توجه به این نکته که انسان موجودی است که بایستی جهت حفظ بقای خود تعادل و توازن را در زندگی خود برقرار کند یک مسأله حیاتی است.

دوم اینکه انسان تنها موجودی است که بایستی جهت تکامل خود، اگاهانه تعادل و آرامش خود را برهم بزند.
توجه کنید که انسان بدون رشد کردن دچار افسردگی و سرخوردگی می گردد. به همین جهت است که بشر به گونه ای برنامه ریزی می کند که وقتی کودک وی در کلاس اول دبستان حضور یابد و تمامی مواردی را که باید بیاموزد، آموخت؛ آنگاه آگاهانه آرامش او را به هم می زند و او را به کلاس دوم می فرستد و او را در معرض این اضطراب مواجهه با چیزی جدید و
ناشناخته قرار می دهد تا رشد کند.

همیشه ازدواج بایستی درهای رشد و تکامل را به سوی شما باز کند. به همین جهت اگر شما وارد رابطه ای شوید که در آن متوقف شوید یا به عقب بازگردید، غلط و اشتباه است.
مثلاً اگر ازدواج شما منجر به آن گردد که شما در زمینه کاری یا تحصیلی پیشرفتی نکنید یا از نتیجه گرفتن از تحصیلات خود سرباز زنید، این رابطه غلط است.
به همین دلیل است از آنجا که خانمها پس از ازدواج متوقف می شوند و رشد نمی کنند و از فعالیتهای اجتماعی باز می مانند منجر به آمار دو برابر افسردگی در خانمها می شود به نسبت
آقایان.
توجه به این نکته الزامی است که درست است که کودک انسانی پس از تولد به مراقبت تمام وقت یک نفر تا ۲-۳ سالگی نیاز دارد. اما در این فاصله ۲-۳ سال نیز مراقب او (اغلب اوقات مادر) از برخورد با هیجانات او، گرفتاریهایی که او می آفریند و چالشی که در امر تعلیم و تربیت فرزند ایجاد می کند. آموزشهای گسترده ای را در خصوص نحوه برخورد با رفتار کودک انسانی می اموزد. لذا در این فاصله این والد مراقب نیز رشد کرده است.

اما اگر این والد مراقب به بهانه رشد فرزند خود از ۳ سالگی به بعد خود را از انجام فعالیتهای اجتماعی دور نگه دارد، به خود خیانت کرده و موجب افسردگی خود خواهد شد چرا که از این سنبه بعد نیاز کودک به مادر و مراقب کاهش می یابد و محیط لازم جهت رشد و تکاملش به خانه محدود نخواهد شد.

پس ضروری است که به بازی فداکاریهای غیر لازم و به نحوی سر باز زدن از رشد خود به بهانه اداره امور خانه و تربیت کودکان خاتمه داد.

۳٫ حفظ سلامت فیزیکی وروانی فرد.

قرار نیست در یک رابطهِ درستِ ازدواج، شما تحقیر شوید،  در جنگ و جدال با همسر خود باشید، یا این رابطه به اضطراب و خشم منجر شود،  یا در صورت بیمار شدن پول کافی جهت درمان وجود نداشته باشد.
اگر در رابطه ازدواجی سلامت فیزیک و روان شما بهبود نیابد رابطه درستی نیست. حال اگر ناخودآگاه یکی از افراد تشویق به پرخوری در همسر خود نمود و بدین وسیله حتی سلامت
فیزیکی همسر خود را به خطر انداخت، آنگاه این رابطه نیاز به بازنگری دارد.

۴٫ خوشبختی.

توجه کنید این جمله که فرد به خانه بخت برود از این ذهنیت غلط ناشی می شود که شما فرد بدبختی هستید و در این رابطه به یکباره با ازدواج با فرد دیگری که احتمالاً او نیز بدبخت است،خوشبخت می شوید.  این ذهنیت غلط و نارواست.

ذهنیت درست آن است که شما که فردی خوشبخت هستید با فرد خوشبخت دیگری ازدواج می کنید و در تداوم خوشبختی خود و او می کوشید.
نکته ای که در این بین باید آن را مد نظر قرار داد آن است که ملاک خوشبختی میزان موفقیت و محبوبیت شما در شغل و اجتماع نیست.
ممکن است شما فردی معتبر در زمینه تحصیلی خود باشید و دکترای تخصصی رشته خود را داشته باشید. اما خوشبخت نباشید. می توان به شما لفظ برنده را داد. اما نه لفظ خوشبخت را.

۵٫ تشکیل خانواده.

دلایل متفاوت و متعددی هم از نظر علوم مختلف مانند ژنتیک و فیزیولوژی و فلسفه گرفته تا هنجارهای اجتماعی که بیان می کند این مدل زندگی است بر تشکیل خانواده تأکید می کند.
همچنین مطالعات نشان می دهد افرادی که تصمیم به تجرد و عدم تشکیل خانواده می گیرند از تصمیم خود پشیمان و ناراحت می شوند.

۶٫ احتیاج .

احتیاج مهمترین موضوع و دلیل ماندن در رابطه زناشویی است.
نیازها به سه دسته تقسیم می شوند که شامل نیازهای فیزیکی، روانی و اجتماعی می باشد. هر نیاز باید به درستی و اندازه پاسخ داده شود.
اگر شما و همسرتان بتوانید نیازهای فیزیکی و روانی یکدیگر را به درستی و اندازه پاسخ دهید هم می توانید زندگی را به درستی اداره کنید و هم اینکه برده اید.
توجه کنید که یک گرفتاری فرهنگی به ویژه در میان آقایان وجود دارد که به دنبال دختر و زنی هستند که نیازهای متعددی داشته باشد و آنها بتوانند تمام نیازهای او را برآورده کنند و اینگونه مورد پرستش زن قرار گیرند و زبانزد فامیل قرار گیرند.
زندگی مانند یک بازی تنیس است که وقتی بازی جالب و قابل تماشا خواهد بود که دو بازیگر به اندازه هم تلاش کنند.

۷٫ جهت و هدف.

ما در ازدواج هدفهای تازه، موضوعات تازه و انرژی تازه پیدا کنیم. مثلاً بر اثر ازدواج درآمد هر دو فرد با هم جمع می شود. در حالی که به دلیل با هم زندگی کردن خرج زندگی به اندازه زمان مجردی نیست.
توجه به این نکته ضروری است که دو چیزی که شما را در بزرگسالی می سازد یا ویران می کند، روابط ما و شغل ماست. بنابراین قرار نیست پس از ازدواج شغل مان را (عموماً در خانمها) در صورت برآورده شدن نیازهای مالی توسط همسر، کنار بگذاریم. این طرز فکر از نکوهش کار و نسبت حمالی به کار دادن ناشی می شود.
توجه کنید که کنار گذاشتن کار ضربه ای به رشد خود شماست. مثالی که در این زمینه می توان زد به این گونه است که شما علایقی فرضاً به موسیقی یا ورزش داشته اید و حال پس از ازدواج، امکانات برای شما فراهم شده و هر دو، سه سال یکی از اهدافتان را دنبال می کنید.
توجه کنید که شما در اثر ازدواج باید در تمامی زمینه ها پیشرفت کنید نه اینکه اگر بعد از ۱۰ سال زندگی مشترک متوجه شوید که اگر ازدواج نمی کردید، پیشرفتتان در تمامی ابعاد زندگی، بیش از آن بود که امروز در اختیار شماست.
ازدواج باید علاوه بر هدف به شما جهت حرکت را نیز بدهد.  نه تنها جهت و هدف تازه باید در ازدواج برای شما ایجاد شود بلکه باید دو چیز مهمتر را نیز بدهد و آن مقصود و معنی دادن به زندگی شماست.

۸٫ بچه دار شدن.

۹٫ ظاهر و زیبایی.

میل بشر به زیبایی دلیل ازدواج می تواند باشد.
در موسیقی، شعر، طبیعت و بسیاری موارد دیگر وجود تناسباتی که برای بشر قابل فهم است منجر به زیبا خواندن آن مسأله می گردد. برای همین است که همه انسانها به کودکان توجه خاصی نشان می دهند چرا که ابعاد بدن، حرکات و دیگر موارد کودک با توجه به ملاکهای انسانی زیبا هستند. حتی در این حد که کسانی که نمی خواهند ازدواج کنند یا بچه نمی خواهند نیز به دلیل همین تناسبها، به نوزادان جذب می شوند.
توجه داشته باشید شما نباید با کسی ازدواج کنید که از نظر شما زشت است چرا که زیبایی عادی می شود ولی زشتی خیر. بنابراین کسی را انتخاب کنید که از نظر جنسی، جسمی و ظاهری جذب او می شوید.

۱۰٫ پیشرفت.

توجه کنید که بر اساس دسته بندیهای جامعه شناسانه، افراد اجتماع به پنج دسته تقسیم می شوند،
پایین،
پایین- متوسط،
متوسط،
متوسط-بالا،
بالا
تحقیقات جامعه شناسانه نشان می دهد که همواره زنان انتخابی انجام می دهند که با مردی از یک طبقه بالاتر از خود ازدواج کنند. به همین دلیل، مرد طبقه پایین و زن طبقه بالا عموماٌ بدون همسر می مانند.
توجه کنید که سعی کنید انتخاب شما اینگونه نباشد و شما به فکر این نباشید که دیگران با دیدن همسرتان شگفت زده شوند و بگویند چطور توانسته با فردی که از نظر اجتماعی این قدر از او بالاتر است ازدواج کند، انتخاب فردی همتراز و نهایتاً کمی بهتر منطقی است. اما خیلی بالاتر به نحوی که به دسته اجتماعی متفاوتی تعلق داشته باشد، درست نیست. همین که دو نفر انتخاب درستی داشته باشند به خودی خود، پیشرفت خواهند کرد.

۱۱٫ شادی و رضایت و لذت و حظ و کیف.

خصوصیات اخلاقی همسر شما باید به گونه ای باشد که باعث شادی و رضایت و لذت و حظ و کیف گردد.  که درنتیجه همسر شما بایستی فردی با ذوق و حوصله باشد که از ارتباطات اجتماعی و تفریح و لذت برخوردار شوید
خصوصیات شما نیز باید به صورت متقابل منجر به این مسأله شود.

۱۲٫ شباهت.

ازدواج باید بین دو انسان شبیه و مانند هم صورت بگیرد.
شما باید در کلیات شبیه هم باشید. اما می توانید در جزءیات متفاوت باشید.
بنابراین ازدواج بین افرادی که خارج از مذهبند، بهره هوشی یا برخورداری از زیبایی، فرهنگ، و تفاوت سنی زیاد دارند، توصیه نمی شود. در جزئیات شما باید متمم هم باشید.

۱۳٫ انتظار خانواده.

۱۴٫ قرار داد اجتماعی.

نماد رعایت هنجار اجتماعی است.

۱۵٫ استفاده از حقوق اجتماعی.

جامعه برای هر فرد حق و حقوقی را به واسطه حضور در جامعه در نظر گرفته است. دو مورد از این حق و حقوق به واسطه ازدواج تأمین می شود:  یکی آزادی و دیگری خوشبختی.
آزادی در انتخاب و تکمیل یا تداوم خوشبختی با ازدواج.

در طول تاریخ ازدواج هدف بوده  ولی درست آن است که ازدواج وسیله ای برای سلامت فیزیکی، روانی و رشد و تکامل در نظر گرفته شود  که منجر به تداوم خوشبختی می گردد.  و در صورت به خطر افتادن عوامل فوق می تواند به طلاق منجر شود .

دلایل درست ازدواج

منبع : روانشناسی پیمان